۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

جاودانه با عشق

5خردادی دیگر نیز بگذرد و با گذشتن این 5 خرداد، عمر با هم نبودنها از با هم بودنها زین پس یکی یکی بیشتر میشود

دیدمت ، آهسته پرسیدمت
خواندمت ، بر ره گل افشاندمت
آمدی بر بام جان پر زدی
همچو نور بر دیده بنشاندمت
بردمت تا کهکشانهای عشق
پر کشان تا بی نشانهای عشق
گفتمت افتاده در پای عشق
زندگیست رویای زیبای عشق

می روی چون بوی گل از برم
رفتنت کی می شود باورم
بوده ای چون تاج گل بر سرم
تا ابد یاد تو را می برم
بردمت تا کهکشانهای عشق
پر کشان تا بی نشانهای عشق
گفتمت افتاده در پای عشق
زندگیست رویای زیبای عشق

می روووووی ی ی ی ی

۵ نظر:

ناشناس گفت...

کجا می رود؟ که نمی شود باورت

معصومه گفت...

گفت به ندیدن ها میرود و .... رفت

ناشناس گفت...

... زندگیست رویای زیبای عشق

ناشناس گفت...

ناشناس گفت...

سلام به5 خرداد
خیلی پیشرفت کردی باورم نمیشه تو همون معصومه باشی تبریک
........................

دفعه بعد شعری با مطلع

خواب دیدم خواب اینکه مرده ام
خواب دیدم خسته و افسرده ام
را با قلم ریز برایت اسکن شده میفرستم

معصومه گفت...

ره. من همون معصومم. خودم فک میکنم خیلی تفاوت نکردم.فقط 5-6 سال گذشته.خوشحال میشم بازم بیای و پست بذاری.البته فک کنم شعر رو برام میل کنی بهتر باشه

زیر این سقف بلند،
هر کجایی هستی، به سلامت باشی
و دلت همواره، محو شادی و تبسم باشد...