۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

تنها در خانه 1- سوم اردیبهشت 90

دیروز ظهر از خونه مامان اومدیم خونه خودمون.من و علی و یاسی.اولین روز و شب 3 نفری تنها در خانه.
شبش مهمون داشتیم برای شام و من تجربه مهمانی دادن با بچه رو هم بدست آوردم.همونجوری که حدس میزدم خیلی سخت نبود و البته کمکهای علی و همکاری یاسی خانوم تو اینکه خیلی خوب خوابید مزید علت بود.

ولی یاسی شبش تلافی کرد و من و علی رو تا 2 شب بیدار نگه داشت.مساله اینه که خانوم تا 11 شب خوابیده بودن و بعدش دیگه خوابش نمیبرد و من علی هم میخواستیم به زور بخوابونیمش.
البته نکته دیگه هم داشت و اون این بود که خانوم حسابی بغلی شدن و یکسره باید تو بغل باشن تا آروم باشن و مدام هم باید باهاش صحبت کنی و یاسی هم گوش بده.همه اینا رو از مامان جون پروینش داره که مدام باهاش صحبت میکنه و قربون صدقش میره و دختر ما هم که لوووووووسه، عادت کرده.

راستی یاسی امروز 15 روزه شد.

۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه

این روزها-28 فروردین

این روزها داره میگذره
بعد از چند روز تونستم یاسی رو بذارم کنارم آروم بخوابه و خودم لپ تاپ رو روشن کنم
تولد یاسی روشنی قشنگی تو خونمون آورده و کلی عشق و زیبایی.
علی پروپوزالش رو خیلی عالی و بدون کوچکترین مساله دفاع کرد خدا رو شکر

این روزها باید شیرین می بودددد
باید
ولی غم حمیده
حمیده حالش خیلی بده.کوچکترین لحظه که تنها باشم غمش چشمهام رو خیس میکنه
تو خواب حمیده رو میبینم. خدا شفاش رو بده

۱۳۹۰ فروردین ۲۰, شنبه

اصلاحیه 14 فروردین-2

جلسه دفاع از پروپوزال علی 27 فروردین و تولد نی نی ما 21 فروردین.
ببینم این آخرین اصلاحیه میشه یا بازم ورژن میزنم رو نوشتم!

۱۳۹۰ فروردین ۱۶, سه‌شنبه

اصلاحیه 14 فروردین-1

بدینوسیله اصلاح میکنم. نی نی ما 22 فروردین می آید و زمان دفاع علی هم هنوز معلوم نیست!

۱۳۹۰ فروردین ۱۴, یکشنبه

14 فروردین

سلام
امروز من در خانه. علی دانشگاه.
چند روزی هست میخوام بنویسم ولی حالش رو ندارشتم و فک کنم حسابی تنبل شدم تو نوشتن.این عید رو بیشتر تو خونه بودیم و کمتر تونستیم جایی بریم.
احتمالا 20ام نی نی ما به دنیا میاد و علی هم 24ام جلسه دفاع از عنوان پروپوزال داره.همه چی قاطی پاتی خلاصه.
ایشالا دفعه بعدی که بنویسم خبرهای خوب خواهم داشت.دعا کنید لطفا