۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه

آخرین پست سال 88

دیروز پیک آسا: اگه کسی اهل کار کردن بود کار برای انجام دادن بود، ولی اصلا دستم به کار نمیرفت. یه هفته ای هست که منتظرم این روزها بگذره و به آخر برسه. چهارشنبه سوری هست. همه دارن جمع میکنن زود برن قبل از شروع شدن جنگ. با علی میریم خونه مامان و مثل همیشه با هیچی چارشنبمون را در میکنیم.

امرزو: صبح با کلی استرس از خواب بیدار شدم. یار امروز میره بیرجند و من باید چمدون لباسها و هرچی مربوط به عید هست را جمع کنم.یه غذای خوشمزه گذاشتم که آخرین ناهار سال 88 دونفره را با هم بخوریم ولی از شانس خیلی خوب ما امروز اومدن آیف تصویری را درست کنن و همه کارها به هم میریزه و هول هولکی میشه. یار از زیر قرآن رد میشه و میره به سلامت.

امشب ساعت 22:30: در خانه تنها، تلوزیون روشن و در حال نگاشتن در وبلاگ. شام نخوردم و بدون یار حالی هم نیست.

فکر میکنم احتمالا شاید انگاری این آخرین نوشته معصومه در سال 88 خواهد بود. سال جدید را به همه دوستان خوبم که این وبلاگ را میخونن تبریک میگم.امیدوارم دوستیهامون و مهربونیهامون در سال جدید محکمتر باشه. امیدوارم حق تعالی به همه ما گوشه چشمی بندازه و سلامتی باشد برای همگان.
و در آخر: شکر نعت، شکر صحت، شکر سلامت، شکر عافیت، شکر عاقبت به خیری، شکر خانواده و دوستان خوب

هیچ نظری موجود نیست: