۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

خداحافظ 93/ سلام 94


دو سه روز است هر وقت که میخوابم، شبها و ظهرها خواب آشفته میبینم! خواب نهنگ، خواب دریای عمیق ... انشاالله که خیر است
-----------------------------------------------------------------------------
امروز 28 اسفند، روز ماندگاری بود به گمانم برای من.یکساعت خیابان گردی، رانندگی دلپذیر در اتوبانهای تهران که  اینروزها  ظاهرا دارد خلوت تر از گذشته میشود، و گوش دادن به موسیقی، و قدم زدن و فکر کردن و ... عمیق شدن!!!

امروز پرونده 93 را برای خودم بستم. به داشته ها و نداشته هایم فکر کردم، به خواسته و نخواسته هایم، به آروزهایم ...

فکر میکنم 93، سال خوبی بود برای من، بالاخص 3 فصل آخرش بهتر هم بود از جهاتی. همیشه همینطور است، من در بهار در حال تجسس درونی هستم، در بهار میگردم تا مسیرم را پیدا کنم، میانبرهایش را، و راه و روشش را... و این بهار را همیشه سخت میکند. حالا دوباره بهاری دیگر در پیش است ...:)

از خدایم به خاطر سال 93 سپاسگزارم
سال 93 که سلامتی خانواده و دوستان در آن فراهم بود الحمدلله
سال 93 که اوضاع دوستی ها هموارتر و روبراه تر و موثرتر از گذشته بود
سال 93 که اوضاع کاری سخت، ولی بر وفق مراد چرخید
سال 93 که مقاله علی پذیرفته شد و به زودی علی آقای دکتر را خواهیم داشت
سال 93 که به اندک آرزوهای کوچکم در قبال خانواده رسیدم و بابت همانها هم شادی عمیقی در من شکل گرفت
سال 93 که خوشبختی را داشتیم و ...

و اما سلام گرم به 94
امیدوارم 94 هم به سربراهی 93 بچرخد برای ما. نعمت سلامتی هم برا همه فراهم باشد انشاالله

معصومه ساعت 21:30
 28 اسفند 93

هیچ نظری موجود نیست: