۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

کاری ساخته نیست!

گاهی حتی چینی بندزن هم کاری از دستش ساخته نیست!

اینکه یکی مث خودت رو داشته باشی و بشه کپی از خودت و خیالی راحت و بدون دغدغه و توهم وصداقت.... نه نمیشه! واقعا اینکه آدم با خودش صادق باشه و باجرات .... نه خیلی نشدنی هست گویا.

داریم میریم مشهد. اونجا آرامش و نگرش آدم کم میشه و از اینهمه گریه خلاصی پیدا میکنیم.
حسابی حال و هوای گریه دارم. اونحا میشه دلهای شکسته رو بند زد و کمی از زمینیها فاصله گرفت. زمینی بندزدن نمیتواند.

۱۳۹۱ دی ۲۶, سه‌شنبه

26 دی ماه 91


یک ماهی میشه که یاسمین رو از شیر گرفتم. بسکه به من آویزون بود و بدخلی میگرد. دیگه نه روز داشتم و نه شب و نهایتا بعد از کلی چونه زدن با دلم، خودم رومتقاعد کردم که 4 ماه زودتر از 2 سالگی از شیر بگیرمش. طفلی خیلی خوب با این مساله کنار اومد و خداییش برخلاف چیزهایی که از خیلی مامانها شنیده بوم خیلی کم اذیتم کرد. ولی همش حس میکردم بچه ذهنش درگیر یه خلاء عاطفی شده و یک هفته ای همش خودش رو به من میچسبوند و ناز و نوازش میخواست. گاها با خودش حرف میزد و میگفت نه نه ممه بده اه شده نه نه. به جز بچه که وقتی از شیر گرفته میشه خیلی سخته، مادر ها هم روزهای سختی رو میگذرونن و دارن با یه تیکه از احساسشون خداحافظی میکنن. با اینکه انتخاب خودم بود، ولی دلم اون روزها خیلی گرفته بود.

مدتی هست فهمیدم ناخنهای پای یاسمین خیلی خشک هست و حتی بشقابی! دومین شیشه شربت مولتی سن استول رو هم بهش دادم به امید اینکه بهتر بشه. هنوز تاثیر زیادی ندیدیم. فکر کنم باید به فکر آزمایش باشم ببینم چه مواد معدنی بدن دختر کم داره.
مدت کمتری هست متوجه شدم خودم هم ناخنهای پام داره میشکنه از وسط و خط خطی. میگن کمبود مولتی ویتامین یا روی یا آهن هست. خودم هم آزمایش لازم هستم. تازه از جای دیگری هم اووووف شده ام!

یک ماهی هست تصمیم گرفته ایم 3 روزه بریم مشهد و برگردیم، هنوز نتونستیم وقتش رو مشخص کنیم.از بس این علی درگیر تز و مز و این چیزهاست.دلم لک زده برای حرم رضوی.

این 28 صفر بسیار بسیار به یادت بودم حمیده.روحت شاد عزیزم

دوستان هم کمبودی نگذاشته اند برای ما. دوره ما شلوغ شلوغ است خدا را شکر!!!!!!!!!! هر کسی از ظن خود شد یار من!